گشایش مسیرهای ارتباطی منطقهای — بهویژه کریدور زنگزور — یکی از محورهای اصلی مذاکرات ابوظبی بود. این کریدور قرار است جمهوری آذربایجان را از طریق ارمنستان به جمهوری خودمختار نخجوان متصل کرده و یکی از بخشهای کلیدی کریدور میانی (Middle Corridor) و ابتکار کمربند و جاده چین باشد؛ مسیرهایی که شرق و غرب اوراسیا را به هم پیوند میدهند.
به گزارش تجارت نیوز، در تاریخ ۱۰ ژوئیه، لحظهای مهم در روند پیچیده و طولانی صلح میان آذربایجان و ارمنستان رقم خورد؛ زمانی که دیداری دوجانبه میان الهام علیاف, نیکول پاشینیان، روسای جمهوری آذربایجان و ارمنستان در ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی برگزار شد. این نخستین دیدار رسمی میان دو رهبر از زمان رایزنی کوتاهشان در حاشیه نشست جامعه سیاسی اروپا در ماه مه در آلبانی بود.
برخلاف گفتوگوی غیررسمی، دیدار ابوظبی یک مذاکره تمامعیار با حضور رسمی دو هیات و با دستورکار مشخص بود: نهاییسازی معاهده صلح، تعیین مرزهای مشترک و گشایش مسیرهای ارتباطی منطقهای، از جمله کریدور راهبردی زنگزور.
در ابتدای این نشست، علیاف و پاشینیان با محمد بن زاید آل نهیان، رهبر امارات دیدار کردند. روز بعد، دو هیات رسمی به همراه رهبران خود مذاکرات رسمی را آغاز کردند که به دیداری خصوصی میان رئیسجمهور آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان نیز انجامید. پیشنهاد برگزاری این دیدار در ابوظبی از سوی آذربایجان مطرح شد، چرا که امارات را بازیگری بیطرف و فاقد منافع مستقیم در روند صلح میداند.
امارات نقشی میانجی نداشت، بلکه صرفا بستر و حسننیت لازم برای میزبانی گفتوگو را فراهم ساخت. این رویکرد نشاندهنده ترجیح فزاینده آذربایجان به رویکردهای دوجانبه است؛ چرا که چارچوبهای سهجانبهای که پیشتر و با مشارکت بازیگران خارجی دنبال میشدند، غالبا بهدلیل تضاد منافع ژئوپلیتیکی، نتیجه ملموسی به همراه نداشتند.
نقطه عطف در مسیر صلح
دیدار ابوظبی را میتوان نقطه عطفی در روند صلحی دانست که پس از جنگ دوم قرهباغ آغاز شد؛ جنگی که طی آن، آذربایجان حاکمیت خود را بر سرزمینهای بینالمللی بهرسمیتشناختهشدهاش، پس از نزدیک به ۳۰ سال بازپس گرفت. در سال ۲۰۲۲، باکو پنج اصل کلیدی برای صلح پیشنهاد کرد که پایه مذاکرات بعدی قرار گرفت. پس از نزدیک به دو سال گفتوگو، وزارت خارجه دو کشور در ۱۳ مارس ۲۰۲۵ اعلام کردند که درباره مفاد معاهده صلح به توافق رسیدهاند؛ پیشرفتی عمده در روند عادیسازی.
با این حال، با وجود توافق بر سر اصول کلی، موانعی برای امضای نهایی معاهده باقی مانده است. یکی از این موانع به قانون اساسی ارمنستان بازمیگردد که در مقدمه خود به اعلامیه استقلال ۱۹۹۰ اشاره دارد؛ سندی که مدعی مالکیت بر بخشهایی از خاک آذربایجان است. باکو از ایروان خواسته مسئولیت اصلاح این قانون اساسی را بر عهده بگیرد و این ادعاها را حذف کند. چنین درخواستی مسبوق به سابقه است، در توافق جمعه نیک (Good Friday Agreement) میان بریتانیا و ایرلند در سال ۱۹۹۸، دولت ایرلند متعهد شد ادعای خود بر ایرلند شمالی را از قانون اساسی خود حذف کند. اظهارات اخیر پاشینیان درباره لزوم تدوین قانون اساسی جدید که منعکسکننده خواست ملت ارمنستان و واقعیتهای ژئوپلیتیکی روز باشد، نشانهای محتاطانه از پیشرفت در این زمینه تلقی میشود.
مانع دیگر، ادامه موجودیت نمادین گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE Minsk Group) است. این گروه در سال ۱۹۹۲ برای حل مناقشه قرهباغ تشکیل شده بود، اما با نهاییشدن معاهده صلح، ادامه فعالیتش فاقد موضوعیت شد.
کریدور زنگزور؛ گذرگاه ژئوپلیتیکی و محور اتصال شرق و غرب
علاوه بر معاهده صلح، گشایش مسیرهای ارتباطی منطقهای — بهویژه کریدور زنگزور — یکی از محورهای اصلی مذاکرات ابوظبی بود. این کریدور قرار است آذربایجان را از طریق ارمنستان به جمهوری خودمختار نخجوان متصل کرده و یکی از بخشهای کلیدی کریدور میانی (Middle Corridor) و ابتکار کمربند و جاده چین باشد؛ مسیرهایی که شرق و غرب اوراسیا را به هم پیوند میدهند. از منظر راهبردی و اقتصادی، توسعه این کریدور نه تنها برای آذربایجان و ترکیه، بلکه برای بازیگرانی چون چین و اتحادیه اروپا نیز جذاب خواهد بود.
شایان ذکر است که در ماده ۹ بیانیه سهجانبه امضا شده در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ میان ارمنستان، آذربایجان و روسیه، ایروان متعهد شده بود برای این کریدور بسترسازی کند. با این حال، ارمنستان تاکنون از اجرای کامل این بند خودداری و دلایل مختلفی را مطرح کرده است. با این حال، پس از دیدار ماه ژوئن پاشینیان با رجب طیب اردوغان در استانبول، نخستوزیر ارمنستان اعلام کرد که ایروان در این باره انعطاف بیشتری نشان داده؛ نشانهای از امید محتاطانه برای حل این گره راهبردی.
فرآیند صلح میان ارمنستان و آذربایجان در زمانی حساس و تعیینکننده در حال شکلگیری است. قفقاز جنوبی دیگر حاشیهای فراموششده نیست، بلکه به گذرگاه راهبردی میان اروپا، آسیا و خاورمیانه تبدیل شده است. منطقهای که زمانی صرفا از دریچه منازعات منجمد دیده میشد، اکنون در کانون رقابتهای گسترده بر سر زیرساخت، اتصال و امنیت انرژی قرار گرفته است.
با تغییر کانونهای قدرت جهانی و تضعیف اتحادهای سنتی، آذربایجان به عنوان مسیری حیاتی برای انتقال انرژی دریای خزر به بازارهای اروپا، تجارت آسیای مرکزی به بنادر دریای سیاه، و خطوط لجستیکی چین به زنجیرههای تامین غربی ظاهر شده است. این جایگاه راهبردی موجب شده تا قدرتهای منطقهای و جهانی رویکرد خود را نسبت به قفقاز جنوبی بازبینی کنند.
همزمان اتحادیه اروپا، بهویژه پس از جنگ اوکراین و تحریمهای گسترده علیه روسیه، قفقاز را بهعنوان جایگزینی راهبردی برای مسیرهای انرژی روسیه میبیند. ترکیه، متحد سنتی آذربایجان، تلاش دارد نقش خود را در اتصال شرق و غرب، از جمله با پروژههایی چون کریدور میانی و زنگزور، گسترش دهد. در مقابل، کشورهایی نظیر ایران با نگرانی به نزدیکی روزافزون آذربایجان و ترکیه مینگرند، چرا که این روند میتواند موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تحت تاثیر قرار داده و اهداف ترانزیتی را متاثر کند. در این میان ایالات متحده، اگرچه تمرکز اصلیاش بر اوکراین و خاورمیانه باقی مانده، اخیرا با صدور بیانیههایی در حمایت از روند صلح ارمنستان–آذربایجان، بازگشت خود به قفقاز جنوبی را آغاز کرده است.
صلح دوجانبه، مسیر اصلی پایداری
اگر معاهده صلح به امضا برسد، میتواند ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی را دگرگون کند. نخست، گشایش مسیرهای ارتباطی و انرژی این توان را دارند تا زمینهساز توسعه و ثبات در کل منطقه شده و آن را به شریانی حیاتی برای اروپا، خاورمیانه و آسیای مرکزی بدل کند. دوم، صلح با آذربایجان میتواند مسیر نزدیکی ارمنستان با ترکیه را هموار کند؛ بهویژه با باز شدن مرزها و دستیابی به بازارهای منطقهای و اروپایی. سوم، صلح پایدار میتواند آسیبپذیری منطقه را نسبت به مداخلات خارجی کاهش دهد؛ چرا که قدرتهای بزرگی همچون روسیه برای سالها از مناقشه آذربایجان–ارمنستان بهعنوان اهرم فشار استفاده کردهاند.
اگرچه عقبنشینی نسبی روسیه از قفقاز جنوبی در پی جنگ اوکراین میتواند فرصتساز باشد، اما همزمان موجب رقابت ژئوپلیتیکی میان سایر کشورها شده که میکوشند از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» سوءاستفاده کنند. بنابراین، ادامه روند گفتوگو بهصورت دوجانبه میان باکو و ایروان، بهترین گزینه برای تسریع روند صلح و پیشگیری از مداخله بازیگران خارجی است.
حال باید گفت پس از پنج ساعت گفتوگو در ابوظبی، هر دو کشور بیانیههایی صادر کردند که فضای مذاکرات را «سازنده و مثبت» توصیف می کند. وزارت امور خارجه آذربایجان تایید کرد که طرفین بر ادامه مذاکرات دوجانبه و نتیجهمحور توافق کردهاند؛ فرمت مطلوبی که بیشترین کارایی را از خود نشان داده است.
رهبران دو کشور همچنین روند پیشرفت در تعیین مرزها را بررسی کرده و به کمیسیونهای مشترک ماموریت دادند تا کارهای فنی را ادامه دهند. طرفین همچنین بر اجرای اقدامات اعتمادساز بیشتر توافق کردند. اگرچه هنوز معاهده نهایی به امضا نرسیده، اما دیدار ابوظبی گامی بلند در مسیر عادیسازی روابط است؛ زمینهساز گامهای آینده و نزدیککننده دو کشور به نقطهای که سالها در انتظار آن بودند: امضای معاهده صلح، گشایش کریدورهای منطقهای و دستیابی به همکاری و صلح پایدار در قفقاز جنوبی. آیندهای که در آن، تقابل جای خود را به همکاری، انزوا جای خود را به پیوستگی، و بیثباتی جای خود را به توسعه مشترک میدهد.
source