گشایش مرزها و تسهیل ترانزیت می‌تواند بر پراکندگی دیرینه قفقاز جنوبی غلبه کرده و این منطقه را به حلقه‌ای جذاب‌تر میان اروپا و آسیا بدل کند. این امر همچنین توسعه «دالان میانی» از چین، از طریق آسیای مرکزی و دریای خزر به اروپا را تسهیل می‌کند؛ دالانی که کاهش نفوذ روسیه در اوراسیا به عنوان اهداف دیرینه واشنگتن را محقق می‌کند.

به گزارش تجارت نیوز، نشست ۸ اوت در واشنگتن میان «نیکول پاشینیان» نخست‌وزیر ارمنستان و «الهام علی‌اف» رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان نقطه عطفی در مبارزه چند دهه‌ای میان همسایگان قفقاز جنوبی بود. دو کشور توافق‌نامه چارچوبی امضا کردند که می‌تواند زمینه ساز پایان مناقشه شود؛ مناقشه‌ای که پیش از استقلال آن‌ها از اتحاد جماهیر شوروی آغاز شده بود. این توافق همچنین این پتانسیل را دارد تا راه را برای تجارت و سرمایه‌گذاری منطقه‌ای باز کند و ایالات متحده را به بازیگری مهم در منطقه‌ای بدل سازد که مدت‌ها تحت سلطه روسیه، ترکیه قرار داشته است.

این توافق مقدماتی که ماه‌ها روی روی آن کار شده بود، یکی از بزرگ‌ترین گام‌های واشنگتن در حوزه پساشوروی محسوب می‌شود. امضای آن روایت رایج را که دولت ترامپ به دنبال عقب‌نشینی از تعهدات بین‌المللی یا واگذاری حوزه نفوذ به کرملین است، پیچیده‌تر می‌سازد. با این حال، این توافق همچنان ناتمام است و خطرات واقعی در بر دارد؛ چه برای منطقه و چه برای ایالات متحده.

چرایی سایه بی‌ثابتی بر قفقاز

توافق چارچوبی نشان می‌دهد که هر دو طرف دریافته‌اند اکنون زمان مناسبی برای جستجوی صلح پایدار است؛ صلحی که نه تنها مناقشه باکو و ایروان را پایان دهد، بلکه بر پراکندگی جغرافیایی و سیاسی‌ای غلبه کند که مدت‌هاست قفقاز جنوبی را آزار داده است. بنا به گفته یکی از مقامات دخیل در توافق، دولت ترامپ انتظار دارد که پیمان صلح نهایی تا پایان ۲۰۲۶ امضا و تصویب شود. اما برای موفقیت این هدف، همه طرف‌ها – از جمله ایالات متحده – باید به تعهدات خود پایبند باشند و برخی پرسش‌های بی‌پاسخ را حل‌وفصل کنند.

مناقشه میان ارمنستان و آذربایجان علت ماندگار پراکندگی و به حاشیه رانده شدن راهبردی قفقاز جنوبی بوده است. این مناقشه همچنین زمینه‌ساز سلطه روسیه در منطقه شد؛ چرا که مسکو از دهه ۱۹۹۰ تاکنون مانع از دستیابی به راه‌حلی نهایی شده و باکو و ایروان را وادار کرده برای میانجیگری و تامین امنیت به کرملین متکی باشند. دخالت روسیه از تشدید درگیری جلوگیری کرد، اما مانع دستیابی به راه‌حل پایدار شد؛ راه‌حلی که می‌توانست به دو کشور اجازه دهد آینده خود را در دست گیرند.

پیروزی قاطع آذربایجان در جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ و بازپس‌گیری آخرین بخش‌های تحت کنترل ارمنستان در اواخر ۲۰۲۳، واقعیت جدیدی ترسیم کرد. پاشینیان به‌خوبی دریافت که شکست نظامی سنگین، از دست دادن قره‌باغ و فرار ساکنان ارمنی‌تبار آن، نه تنها ضرورت صلح بلکه فرصتی برای پایان دائمی مناقشه را فراهم می‌کند. در حالی که ایروان مشتاق توافق صلح بود، باکو مدتی طولانی محتاط ماند؛ رهبری آذربایجان می‌دانست دست بالاتر را دارد و می‌تواند خواسته‌های حداکثری خود را محقق سازد.

با این حال، خطوط کلی یک توافق صلح از مدت‌ها پیش روشن بود: به‌رسمیت شناختن متقابل تمامیت ارضی (از جمله کنترل آذربایجان بر قره‌باغ)، تعیین مرزها، انصراف از دعاوی حقوقی و عادی‌سازی روابط دیپلماتیک. در مارس، باکو و ایروان اعلام کردند که بر سر این چارچوب کلی توافق کرده‌اند. اکنون، با کمک آمریکا، دو کشور باید از توافق چارچوبی فراتر رفته و پیمان صلح پایدار امضا کنند.

کریدور زنگزور؛ پاشنه آشیل توافق

با وجود این، مشکلات کلیدی همچنان باقی است. دو موضوع قدیمی همواره مانع مذاکرات بوده‌اند: درخواست باکو برای ایجاد کریدوری از خاک ارمنستان جهت اتصال به نخجوان و خواسته تغییر قانون اساسی ارمنستان برای پذیرش رسمی از دست رفتن قره‌باغ. همچنین، بسیج ملی‌گرایانه علیه ارمنستان همچنان منبع مهمی برای مشروعیت سیاسی علی‌اف به شمار می‌آید.

مساله کریدور بسیار حساس بود. هیچ‌یک از طرفین خواهان حضور نیروهای روسی در مسیر ترانزیتی نبودند، همان‌طور که در توافق آتش‌بس ۲۰۲۰ پیش‌بینی شده بود. ارمنستان هرگونه حضور خارجی که حاکمیتش را مخدوش کند رد کرد، در حالی که آذربایجان خواستار دسترسی بدون مانع به نخجوان شد. تهدیدهای باکو برای تصرف مسیر و خاک پیرامونی ارمنستان نیز اوضاع را پیچیده‌تر کرد. یکی از عناصر کلیدی دیپلماسی پشت پرده آمریکا، پیشنهاد اعطای حقوق انحصاری توسعه این کریدور به واشنگتن بود.

صلح کامل میان ارمنستان و آذربایجان مزایای فراوانی خواهد داشت. برای آذربایجان، مشکل قره‌باغ یک‌بار برای همیشه حل خواهد شد و از تهدید جدید جلوگیری می‌کند. برای ارمنستان، خطر حمله آذربایجان برای تصرف کریدور نخجوان برطرف می‌شود. همچنین، آذربایجان به مشارکت راهبردی نزدیک‌تری با ایالات متحده دست می‌یابد که سرمایه‌گذاری در انرژی و زیرساخت، از جمله کابل فیبرنوری فرا-خزر، و لغو محدودیت‌های همکاری دفاعی را نوید می‌دهد.

ارمنستان نیز از همکاری امنیتی نزدیک‌تر با آمریکا و گشایش مرزهایش با آذربایجان و ترکیه بهره‌مند خواهد شد؛ مرزهایی که از جنگ اول قره‌باغ در دهه ۱۹۹۰ بسته بودند. با باز شدن مرزها، ارمنستان می‌تواند در شبکه‌های تجاری و ترانزیتی منطقه‌ای ادغام شود؛ شبکه‌هایی که سال‌هاست آن را دور زده‌اند. عادی‌سازی روابط ارمنستان و ترکیه نیز علی‌رغم ریشه‌های تنش تاریخی، به‌ویژه کشتار ارامنه توسط نیروهای عثمانی در جنگ جهانی اول، تقویت شود.

چالش‌های واشنگتن

گشایش مرزها و تسهیل ترانزیت می‌تواند بر پراکندگی دیرینه قفقاز جنوبی غلبه کرده و این منطقه را به حلقه‌ای جذاب‌تر میان اروپا و آسیا بدل کند. این امر همچنین توسعه «دالان میانی» از چین، از طریق آسیای مرکزی و دریای خزر به اروپا را تسهیل می‌کند؛ دالانی که کاهش نفوذ روسیه در اوراسیا به عنوان اهداف دیرینه واشنگتن را محقق می کند.

با وجود مزایای روشن، مسیر پیش‌رو پرچالش خواهد بود. نگه داشتن هر دو کشور در مسیر تا امضا و تصویب پیمان نهایی نیازمند مراقبت مداوم است. باکو ممکن است در صورت تاخیر در دریافت منافع وعده‌داده‌شده، عقب‌نشینی کند. در ارمنستان نیز بی‌ثباتی سیاسی، از جمله ادعای تلاش کودتا علیه توافق، می‌تواند روند را به خطر اندازد.

توافق چارچوبی نگرانی‌های ارمنستان را نیز برطرف نکرده: از جمله لزوم عقب‌نشینی نیروهای آذربایجان از بخش‌های کوچکی از خاک ارمنستان، تعیین تکلیف وضعیت آوارگان ارمنی قره‌باغ، و درخواست باکو برای تغییر قانون اساسی. سطح اعتماد میان دو ملت به دلیل سه دهه مناقشه و دشمنی بسیار پایین است. فرآیند صلح تاکنون بیشتر از بالا به پایین بوده و جلب حمایت مردمی و جامعه مدنی در هر دو کشور فرآیندی بسیار طولانی‌تر خواهد بود.

چالش دیگر به تصمیم واشنگتن برای حضور پررنگ‌تر در منطقه بازمی گردد. هم روسیه و هم ایران حتی حضور تجاری آمریکا را خصمانه می‌دانند. حملات روسیه به تاسیسات انرژی متعلق به آذربایجان در اوکراین پس از مراسم امضا در کاخ سفید، نشان‌دهنده نارضایتی کرملین است. ایران نیز هشدار داده که حضور آمریکا را در منطقه تحمل نخواهد کرد.

با این حال، جنگ فرسایشی روسیه در اوکراین فرصت تازه‌ای برای آمریکا و دیگر قدرت‌های خارجی فراهم کرده تا معادلات منطقه‌ای را تغییر دهند. اما ناظران محلی همچنان نگرانند که جاه‌طلبی‌های هژمونیک روسیه فروکش نکرده و کرملین جنگ‌طلب، دیر یا زود به دنبال تسویه‌حساب در قفقاز یا جاهای دیگر خواهد رفت.

مسکو در ماه‌های اخیر وارد جدال لفظی با باکو شده است. در همین حال، هواداران پاشینیان، مسکو را به دست داشتن در طرح‌های براندازی متهم کرده‌اند. روسیه همچنان اهرم‌های متعدد دیگری در ارمنستان دارد؛ از جمله تسلط بر اقتصاد کشور، کنترل زیرساخت‌های حیاتی (مانند نیروگاه هسته‌ای) و شبکه‌های نفوذ در کلیسای حواری ارمنی.

کاخ سفید امیدوار است که ترکیبی از سرمایه‌گذاری‌های تجاری و همکاری‌های امنیتی با هر دو کشور، بازدارندگی کافی برای جلوگیری از مداخله روسیه ایجاد کند. این قمار ممکن است جواب دهد؛ اگر ندهد، پرسش باقی می‌ماند که آیا واشنگتن حاضر است خطر درگیری با روسیه یا ایران در قفقاز را بپذیرد یا خیر.

حتی با وجود این نگرانی‌ها، توافق چارچوبی ارمنستان و آذربایجان گامی مهم در جهت پایان دادن به یکی از تلخ‌ترین مناقشات منطقه است. رسیدن به این نقطه مستلزم شجاعت سیاسی در باکو و ایروان، و پشتکار و خلاقیت از سوی ایالات متحده (و فرانسه که در رفع نگرانی‌های امنیتی ارمنستان نقش ایفا کرد) بوده است. به هر ترتیب، این توافق آغازگر عصری تازه در قفقاز جنوبی است.

source

توسط chaarcharkh.ir