
علیرغم رشد قابل توجه عملکرد برنج در جهان از ۲.۷ به ۴.۸ تن در هکتار از سال ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۲، ایران تنها توانسته است از ۰.۴ تن به ۴.۸ تن در هکتار برسد و از هدفگذاری ۱.۷ تن باز بماند؛ در مقابل، کشورهایی مانند ترکیه عملکرد خود را به ۸ تن رساندهاند. رشد پایین بهرهوری، که عمدتاً ناشی از استفاده غیربهینه نهادهها و عدم سرمایهگذاری کافی است، مانع اصلی در تأمین غذای آتی کشور است و اجرای سیاستهای آموزشی و تسهیلات مکانیزاسیون را برای خروج از این وضعیت بحرانی ضروری میداند.
به گزارش خبرگزاری آنا، افزایش بهرهوری نقش اساسی در رشد تولید محصولات کشاورزی دارد؛ بهویژه اینکه اکثر تولیدات کشاورزی وابسته به منابع پایه آب و خاک است و محدودیت در دسترسی به این منابع، افزایش تولید ازطریق کاربرد بیشتر نهادهها را در بلندمدت محدود میکند. بهمنظور تأمین نیازهای غذایی در افقهای آتی، بهترین روش دستیابی به رشد تولید، ارتقای بهرهوری خواهد بود. برنج یکی از محصولات اساسی کشاورزی است که نقش مهمی در سبد غذایی آحاد جامعه دارد و باتوجهبه آببر بودن آن و ازطرفی حاکم بودن شرایط اقلیمی خشک در بیشتر نقاط کشور، ارتقای تولید آن وابسته به ارتقای بهرهوری است.
افزایش بهره وری نقش اساسی در رشد تولید محصولات کشاورزی دارد؛ به ویژه اینکه اکثر تولیدات کشاورزی وابسته به منابع پایه آب و خاک است و محدودیت در دسترسی به این منابع، افزایش تولید ازطریق کاربرد بیشتر نهادهها را در بلندمدت محدود میکند؛ بنابراین به منظور تأمین نیازهای غذایی در افقهای آتی، بهترین روش دستیابی به رشد تولید، ارتقای بهره وری خواهد بود. برنج یکی از محصولات اساسی کشاورزی است که نقش مهمی در سبد غذایی آحاد جامعه دارد و باتوجه به آب بر بودن آن و ازطرفی حاکم بودن شرایط اقلیمی خشک در بیشتر نقاط کشور، ارتقای تولید آن وابسته به ارتقای بهره وری است.
این مطالعه به بررسی راهکارهای بهبود بهره وری در تولید برنج در ایران با استفاده از مدل پویایی شناسی سیستم در نرم افزار ونسیم پرداخته است. قلمرو این مطالعه عملکرد تولید برنج در کل کشور طی سالهای ۱۴۰۰-۱۳۸۰ و برآورد روند متغیرهای مختلف سیستم تا سال ۱۴۲۰ است. نتایج نشان میدهد که اجرای سیاستهای هدفمند و هوشمندانه برای بهبود بهره وری در بخش کشاورزی ضروری است.
از میان سیاستهای مختلف بررسی شده، این سه سیاست اثربخشی بیشتری بر بهره وری تولید برنج داشتهاند:
۱. آموزش به کشاورزان برای استفاده بهینه از عوامل تولید؛
۲. تسهیلات برای کاهش قیمت ماشین آلات نشاکار؛
۳. یارانه برای هزینه آماده سازی زمین.
زمین و آب دو عامل مهم و محدودکننده تولید محصولات کشاورزی محسوب میشوند. عملکرد تولید محصولات کشاورزی در واحد سطح (هکتار)، بهعنوان عاملی که مقدار آن محدود است، از اهمیت بالایی برخوردار است. عملکرد تولید برنج سفید (تن در هکتار) در جهان طی سالهای ۱۴۰۲-۱۳۵۷ بهواسطه پیشرفت در روشهای تولید و فناوریها و ماشینآلات تولید محصولات کشاورزی رشد مستمری داشته و از ۲/۷ تن در هکتار در سال ۱۳۵۷ به حدود ۴/۸ تن در هکتار در سال ۱۴۰۲ رسیده است.
عملکرد برنج در ایران به ۷/۱ تن در هکتار می رسد؟
این درحالی است که ایران چنین رشدی را در این دوره تجربه نکرده و از حدود ۴/۰ تن در هکتار در سال ۱۳۵۷ به حدود ۴/۸ تن در هکتار رسیده است. این درحالی است که پیشبینی میشد هماهنگ با رشد عملکرد برنج در جهان، عملکرد برنج در ایران به ۷/۱ تن در هکتار برسد.براساس داده های مرکز پزوهش های مجلس، شایان ذکر است، ترکیه در همین دوره عملکرد خود را از ۴/۵ تن در هکتار در سال ۱۳۵۷ به حدود ۸ تن در هکتار در سال ۱۴۰۲ رسانده است. بخش قابل توجه تولید برنج ایرانی شامل ارقام کیفی است که بهلحاظ عطر و طعم و مزه در جهان در حد بینظیر است. بدیهی است رشد تولید در جهان ناشی از توسعه ارقام پرمحصول و هیبرید و توسعه فناوریهای کشت، سرمایهگذاری در ماشینآلات، مدیریت مزرعه و آفات است که البته این ارقام جدید کمکیفیت و پرمحصولاند.
روش پارابویل در تبدیل این ارقام به آنها مقبولیت رؤیت خام و پخته شده داده است، اما ازنظر عطر و طعم و مزه، مطلوبیت مصرف ندارند؛ بنابراین بهای آنها در بازار متناسب با ارزش ذاتی آنها کمتر است. در ادامه یافتههای گزارش این نهاد پژوهشی آمده که هرچند بخشی از عملکرد پایین تولید برنج ناشی از نوع ارقام مرغوب برنج ایرانی است، بخشی نیز ناشی از رشد کمتر از حد بهرهوری تولید، عدم تولید بهینه و عدم سرمایهگذاری کافی در ماشینآلات و نحوه مدیریت آفات است. از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ روند رشد عملکرد تولید برنج در ایران بسیار بالا بوده است.
بهطوریکه تولید برنج سفید ایرانی از حدود ۲/۱ تن در هکتار در سال ۱۳۴۰ به حدود ۴ تن در هکتار در سال ۱۳۵۷ رسیده است. این درحالی است که در آن زمان هنوز ارقام پرمحصول و هیبرید در ایران استفاده نمیشده و رشد عملکرد تولید برنج سفید ناشی از توسعه فناوریهای کشت، سرمایهگذاری در ماشینآلات کشاورزی و مدیریت آفات در وزارت کشاورزی بوده است.
تأثیر مثبت یا منفی بر بهرهوری
اگر روند رشد قبل از سال ۱۳۵۷ ادامه مییافت، تولید برنج ایرانی (بدون تغییر در نوع ارقام) باید به حدود ۶/۵ تن در هکتار میرسید؛ اما در عمل از ۴/۰ تن در هکتار در سال ۱۳۵۷ به حدود ۴/۹ تن در هکتار رسیده است که رشد بسیار اندکی را طی ۴۵ سال گذشته نشان میدهد؛ لذا بهنظر میرسد ایراد یا مسئلهای سبب این امر شده است که باید واکاوی شود. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که نیروی کار، مکانیزاسیون و بارندگی به افزایش عملکرد تولید برنج کمک میکنند؛ اما مقدار بذر مصرفی، مقدار سموم و مقدار کود شیمیایی، بسته به اینکه به میزان بهینه استفاده شوند یا خیر، میتوانند تأثیر مثبت یا منفی بر بهرهوری داشته باشند.
دادههای بانک اطلاعات کشاورزی وزارت کشاورزی نشان میدهد که بهطور میانگین کشاورزان مقدار بذر، سموم (حشرهکش و قارچکش) و کود شیمیایی (ازت و فسفاته) را غیربهینه و بهمیزان بیشاز مقدار لزوم در تولید برنج بهکار میگیرند. استفاده غیربهینه و بیشاز حد از عوامل تولید تأثیر منفی بر بهرهوری تولید برنج دارد.
سیاست آموزش به کشاورزان، سیاست یارانه برای هزینه آمادهسازی زمین، سیاست عوارض بر قیمت سم، سیاست افزایش قیمت آببها، سیاست یارانه به کود شیمیایی و سیاست تسهیلات برای کاهش قیمت ماشینآلات نشاکار در این مطالعه مقایسه شد که سیاست آموزش به کشاورزان، سیاست تسهیلات برای کاهش هزینه ماشینآلات و سیاست یارانه برای هزینه آمادهسازی زمین به نسبت سایر سیاستها اثربخشی بیشتری بر روی بهرهوری تولید برنج داشت؛ لذا اجرای آن توصیه میشود، اما سیاست پرداخت یارانه به کود شیمیایی اثر قابل توجهی بر آنها ندارد و از این منظر توصیه نمیشود.
source