با گذشت بیش از هفت ماه از واگذاری مدیریت ایرانخودرو به گروه «کروز» و وعدههای رنگارنگ درباره «تحول خصوصی»، هنوز خبری از تحول واقعی نیست. این شرکت با وجود افزایش قیمتهای چندباره، همچنان زیانده است؛ نتیجه خصوصیسازیای که بیشتر به «تعویض پلاک مدیریتی» شباهت دارد تا اصلاح ساختار.

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ ایرانخودرو از زمستان گذشته با شعار پایان دوران دولتیها به دست گروه کروز سپرده شد. اما حالا بعد از گذشت بیشتراز نیمسال، آنچه در صورتهای مالی این خودروساز دیده میشود نه تحول، بلکه ادامه همان مسیر زیان است؛ با این تفاوت که فرمان بهجای دولت، دست بخش خصوصی است؛ البته خصوصی از نوع خاص!
در حالیکه شورای رقابت مجوز افزایش ۱۵ درصدی قیمت خودرو را صادر کرده بود، ایرانخودرو در خردادماه ۲۵ درصد گرانی را اعمال کرد. گرانیِ بدون مجوزی که نه به جیب مردم رحم کرد و نه به تراز مالی شرکت. چون طبق نامه رسمی به بورس، ایرانخودرو با وجود همین افزایش، باز هم حدود ۲ همت زیان عملیاتی را تجربه کرده است؛ به زبان سادهتر، هم گرانتر فروختند و هم ضرر کردند! اگر قرار بود فقط ۱۵ درصد قانونی را اجرا کنند، زیان امروز احتمالاً به ۵ یا ۶ همت میرسید. یعنی از جیب مردم هزینه گرفتند ولی بینتیجه بود.
توجیه یا اعتراف؟
ایرانخودرو بالاخره در نامهای رسمی به سازمان بورس، زیان عملیاتی خود را تأیید کرد؛ اعترافی که شاید دیر، اما بالاخره از پشت شعارهای تحول مدیریتی بیرون زد؛ البته با توضیحاتی بیشتر با چاشنی بهانهتراشی مدیریتی. بعد از ماهها تبلیغ درباره «مدیریت خصوصی و تحولآفرین»، مدیران جدید در افشاییه رسمی کدال، با امضای مدیرعامل منصوبشان، رسماً زیان عملیاتی شرکت را تأیید کردهاند.
بررسی صورتهای مالی این خودروساز نیز نشان میدهد که نهتنها خبری از بهبود نیست، بلکه زیان خالص ایرانخودرو ۱۸ درصد رشد کرده و از ۱۱.۴ همت در سال گذشته به ۱۳.۵ همت در سال جاری رسیده است؛ یعنی «خصوصیسازی» با دنده عقب!
نکته جالبتر اینکه فقط هزینههای اداری ایرانخودرو در همین شش ماه، ۶۹ درصد بیشتر از سال قبل شده است. آنقدر در بخش مدیریت و دفتر و دستکها هزینه شده که اگر همین رقم را خرج ارتقای خط تولید میکردند، شاید دیگر نیازی به این حجم زیان نبود.
این در حالی است که از زمستان سال گذشته، دولت با هدف «کاهش زیان» و «افزایش بهرهوری»، مدیریت ایرانخودرو را به گروه کروز سپرد. کارشناسان میگویند این دلایل بیشتر شبیه لیست بهانههاست تا تحلیل واقعی. چرا که اگر افزایش قیمت غیرمجاز هم نتوانسته جلوی زیان را بگیرد، مشکل نه در تعهدات قدیمی، بلکه در ساختار مدیریتی جدید است که هنوز نتوانسته فرمان تولید را از مسیر ضرر خارج کند. به نظر میرسد پروژه خصوصیسازی ایرانخودرو فعلاً نه موتور تحول را روشن کرده و نه حتی چراغ هشدار زیان را خاموش؛ فقط راننده عوض شده، اما مسیر همان است و عقربه زیان همچنان بالا میرود.
افزایش زیان خالص ایرانخودرو در حالی رقم خورده که رقیب سنتی آن، سایپا همان خودروساز دولتی که مدیریت جدید ایرانخودرو مدام از «بهتر بودن خصوصیسازی» در برابرش سخن میگوید، در همین مدت توانسته زیان خالص خود را ۱۸ درصد کاهش دهد و حدود ۱.۵ همت از زیان خود بکاهد.
خصوصیسازی زمانی معنا دارد که خروجی آن در جیب مردم و تولید ملی حس شود، نه در ترازنامههای قرمز و افزایش قیمتهای بیضابطه. ایرانخودرو امروز نه خصوصی شده و نه متحول؛ فقط تابلو عوض کرده و بهانه زیاد کرده است.
پیشتر حمید کشاورز مالک شرکت کروز در دیدار با رهبر انقلاب با لحنی پرحرارت گفته بود: «مدیریت ایران خودرو را بدهند دست ما، اگر موفق نشدیم ما را در میدان آزادی اعدام کنند» حالا اما، با نفوذ شرکت کروز در رأس مدیریت ایرانخودرو، گویا مسیر صنعت خودرو نه بهسوی کیفیت، که به سمت همان میدان آزادی در حال حرکت است، منتها بدون نیاز به چوبه دار! وقتی خصوصیسازی به معنای واگذاری به حلقههای بسته باشد، نتیجهاش همان مرگی است که نه در میدان آزادی، بلکه در خط تولید رقم میخورد؛ مرگ رقابت و مرگ امید مصرفکننده به اصلاح.
source