در حالی‌که بانک آینده ایران پس از سال‌ها زیان انباشته و بدهی‌های سنگین به سرنوشت انحلال دچار شد، مرور تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد این مسیر پیش‌تر در اروپا و حتی در قلب نظام مالی سوئیس نیز طی شده است؛ از سقوط Credit Suisse گرفته تا ملی‌سازی Bankia در مادرید.

شباهت‌های خطرناک از مادرید تا تهران/ وقتی سرمایه‌گذاری غیرمولد « آینده » را می‌بلعد + جدول

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ بحران بانک آینده و انحلال آن در پاییز ۱۴۰۴ تنها یک پدیده داخلی نیست؛ الگوی این فروپاشی، ریشه در رفتاری دارد که بار‌ها در جهان نیز مشاهده شده است. ورود بانک‌ها به عرصه‌هایی که ذاتاً بانکی نیستند؛ از پروژه‌های عظیم عمرانی گرفته تا سرمایه‌گذاری در صندوق‌های پرریسک. بررسی چند تجربه بین‌المللی نشان می‌دهد که از آلمان و ایرلند تا مادرید اسپانیا و سوئیس، اشتباهات مشابهی بانک‌ها را به مرز فروپاشی کشانده است.

 

ناترازی چیست؟

 

ناترازی بانکی حالتی است که در آن شاخص «کفایت سرمایه» بانک یعنی نسبت سرمایه به ریسک وزن‌شده دارایی‌ها از حد تعیین‌شده پایین‌تر آمده یا بانک توان پوشش بدهی‌های خود از طریق منابع موجود را ندارد. به عبارت دیگر، بانک در مسیر بانکداری تجاری سالم حرکت نمی‌کند و غالباً درگیر بنگاه‌داری، تسهیلات بدون پشتوانه یا اضافه‌برداشت از بانک مرکزی می‌شود. این وضعیت می‌تواند اعتماد سپرده‌گذاران و نقدشوندگی دارایی‌ها را به خطر اندازد.

 

نظام بانکی ایران، به‌ویژه در سال‌های اخیر، با بحران ناترازی جدی مواجه بوده است؛ پدیده‌ای که در آن دارایی‌ها با بدهی‌ها هم‌خوانی ندارد و بانک عملاً توان نقدشوندگی خود را از دست می‌دهد. بانک آینده، که بخش بزرگی از منابعش را در پروژه‌ی عظیم ایران‌مال قفل کرده بود، نمونه‌ی برجسته‌ای از این وضعیت است.

در آن سوی جهان نیز، بانک‌هایی نظیر Hypo Real Estate در آلمان، Anglo Irish Bank در ایرلند، Bankia در اسپانیا و حتی غول بانکی Credit Suisse در سوئیس، با شکل‌های متفاوت همین بحران روبه‌رو شدند.

 

بانک آینده و اژد‌های ایران‌مال

 

بانک آینده در ایران، یکی از اصلی‌ترین سرمایه‌گذاران پروژه عظیم ایران‌مال بود؛ پروژه‌ای غیرمولد از منظر بانکی، که منابع نقدی بانک را به دارایی‌های غیرقابل نقدشوندگی تبدیل کرد. طبق گزارش‌ها بیش از ۶۰٪ از دارایی‌های بانک آینده در پروژه ایران‌مال قفل شده بود، دارایی‌ که درآمد نقدی تولید نمی‌کرد و بازگشت سرمایه آن سال‌ها به تعویق افتاد. همین موضوع باعث بحران نقدینگی و ناترازی شدید شد، چرا که بانک دیگر توان پرداخت سپرده‌ها و بازپرداخت تسهیلات را نداشت.

 

تجربه‌های جهانی از ورود بانک‌ها به پروژه‌های پرریسک

 

شباهت‌های خطرناک از مادرید تا تهران/ وقتی سرمایه‌گذاری غیرمولد « آینده » را می‌بلعد

 

۱. Hypo Real Estate آلمان

در دهه ۲۰۰۰، این بانک آلمانی با هدف تأمین مالی پروژه‌های زیرساختی وارد بازار املاک اروپا و آمریکا شد. بحران مالی ۲۰۰۸ ارزش دارایی‌هایش را فروپاشید و دولت آلمان مجبور شد آن را ملی‌سازی کند تا از ورشکستگی سیستم بانکی جلوگیری شود.

 

۲. Anglo Irish Bank ایرلند

این بانک تقریباً نیمی از منابع خود را صرف وام‌دهی به پروژه‌های ساختمانی کرد. ترکیدن حباب املاک در ۲۰۰۸، این بانک را به ورشکستگی کشاند و دولت ایرلند برای نجاتش بیش از ۳۰ میلیارد یورو هزینه کرد.

 

۳. Bankia اسپانیا

پس از ادغام چند بانک منطقه‌ای ایجاد شد و بخش زیادی از دارایی‌اش را در پروژه‌های مسکن و ساخت‌وساز سرمایه‌گذاری کرد. با سقوط بازار مسکن اسپانیا، دولت مجبور شد آن را با ۱۹ میلیارد یورو نجات دهد.

 

۴. Credit Suisse سوئیس

در سال ۲۰۲۳، پس از زیان ۳.۵ میلیارد فرانک و بحران نقدینگی ناشی از سرمایه‌گذاری‌های پرریسک در صندوق‌های Greensill و Archegos، این بانک با دستور دولت و نظارت FINMA در ‎UBS Group ادغام شد.

 

الگوی بحران‌ها یکسان است؛ بانک‌ها به‌جای ایفای نقش واسطه مالی، به بازیگران اقتصادی بدل می‌شوند. منابع سپرده‌گذاران را در دارایی‌های غیرنقد، پروژه‌های ساختمانی یا صندوق‌های پرریسک سرمایه‌گذاری می‌کنند و در نهایت با ناترازی، زیان انباشته و بی‌اعتمادی عمومی مواجه می‌شوند.

 

تجربه‌ی ایران در پرونده‌ی بانک آینده، اگرچه در مقیاسی کوچک‌تر نسبت به غول‌هایی چون Credit Suisse است، اما از لحاظ ساختاری مشابه است. همان مسیر سرمایه‌گذاری غیرمولد که از دوبلین تا تهران، یک نتیجه داشته است؛ فروپاشی اعتماد و مداخله دولت. فقط نکته قابل تامل اینجاست که تکرار الگوی ناترازی در بانک آینده گواه آن است که نظام بانکی ایران هنوز از شکست‌های جهانی در مدیریت بحران‌های مالی، درس نگرفته است.

source

توسط chaarcharkh.ir