اگر بدانید که دنیا در کمتر از یک سال به پایان می‌رسد، چه می‌کنید؟ آیا شغل خود را رها می‌کنید، به دور دنیا سفر می‌کنید و هر رویایی را که تا به حال داشته‌اید عملی می‌کنید؟ یا فقط به زندگی خود ادامه می‌دهید و خودتان را در یک روال کاملا عادی و روزمره نگه می‌دارید؟ در سریال انیمیشن «کارول و آخرالزمان»، یک زن تصمیم می‌گیرد که کار دوم را انجام دهد، علی‌رغم این واقعیت که همه اطرافیان او گزینۀ اول را انتخاب کرده‌اند.

انیمیشن «کارول و آخرالزمان»؛ یک کمدی غافلگیرکنندۀ اگزیستانسیالیستی




به گزارش فرادید؛ قسمت اول سریال با هشدار فرارسیدن آخرالزمان آغاز می‌شود؛ کارول (با صداپیشگی مارتا کلی) در نیمه‌های شب دارد کانال‌های تلویزیون خود را بی‌هدف بالا و پایین می‌کند که ناگهان خبر پایان دنیا را می‌شنود. آنطور که در اخبار می‌گویند، حدود ۷ ماه دیگر، یک سیاره مرموز به زمین برخورد می‌کند و تمام حیات روی این سیاره را از بین می‌برد. بعد از اعلام این خبر، بقیۀ برنامه‌های کانال‌ها در مورد افرادی است که دارند شغل‌های خود را ترک می‌کنند، مهمانی می‌دهند و می‌خواهند زمان باقی‌مانده را حسابی خوش بگذرانند.

اما کارول به هیچکدام از این‌ها علاقه ندارد. او بسیار درونگرا و خجالتی است و روال روزمره‌ای را که در زندگی خود برقرار کرده دوست دارد. اما یک مشکلی وجود دارد. اگر دیگران بخواهند از روال عادی بیرون بیایند، طبیعتا دیگر روال عادی زندگی کارول هم سر جای خودش باقی نمی‌ماند.

در لابی ساختمان محل زندگی او یک مهمانی دائمی در جریان است. اما کارول نمی‌خواهد از روزمرگی دست بردارد. برای مثال او پیامی برای قرار ویزیت دندانپزشک می‌گذارد با اینکه می‌داند دندانپزشک با او تماس نمی‌گیرد. او حتی هنوز اقساط کارت اعتباری‌اش را هم به موقع پرداخت می‌کند؛ در حالیکه مدیر عامل بانک هم کار را رها کرده و برای تفریح به یک جزیرۀ استوایی رفته است.

انیمیشن «کارول و آخرالزمان»؛ یک کمدی غافلگیرکنندۀ اگزیستانسیالیستی




کارول برای اینکه از این آشوبی که دور و برش را گرفته آرامش پیدا کند، به خانه پدر و مادرش می‌رود. آن‌ها هم مثل همۀ آدم‌ها سراغ رویاها و هوس‌هایشان رفته‌اند. پدر و مادر کارول از او می‌خواهند که زمان باقی‌مانده را مثل دیگران به تفریح و دنبال کردن رویاهایش بگذراند؛ کارول هم برای اینکه آن‌ها را از نگرانی دربیاورد به دروغ می‌گوید که به تازگی موج‌سواری را آغاز کرده است.

در همین احوالات است که کارول با مردی به نام اریک آشنا می‌شود؛ مردی که دروغگو از کار درمی‌آید اما در عین حال احساسات شدیدی نسبت به کارول پیدا کرده است.

سریال «کارول و آخرالزمان» که توسط دن گوترمن (نویسندۀ ریک و مورتی) ساخته شده است، اصلا قرار نیست از آن انیمیشن‌های کمدی باشد که یک دقیقه شما را بخنداند و برود پی کارش. در واقع، بسیاری از آنچه در زندگی کارول می‌گذرد، غم‌انگیز و متفکرانه است. موقعیتی که او در آن قرار دارد، ما را به فکر می‌اندازد که اگر ما با چنین موقعیتی مواجه می‌شدیم چه می‌کردیم؟ از این جهت این سریال انگار ما را عمیقا به درون خودمان می‌برد تا از انتخاب‌ها، انگیزه‌ها و هویت واقعی خودمان پرسش کنیم؛ چیزی که شاید بتوان اسمش را گذاشت یک انیمیشن «اگزیستانسیالیستی».

این یک ایدۀ خارق‌العاده و متفاوت برای یک سریال انیمیشن است. البته قطعا صحنه‌های خنده‌داری در سریال وجود دارد اما حتی همان صحنه‌های خنده‌دار هم اگر به عمق و معنایشان توجه کنیم ممکن است تکان‌دهنده و تامل‌برانگیز باشند.

انیمیشن «کارول و آخرالزمان»؛ یک کمدی غافلگیرکنندۀ اگزیستانسیالیستی




وقتی همۀ آدم‌ها در رویارویی با پایان دنیا از کارهای عادیشان دست می‌کشند، آیا این به این معنا نیست که تقریبا هیچکدام از ما زندگی عادی و روزمره‌اش را نمی‌خواهد؟ آیا رو به رو شدن با این واقعت تکان‌دهنده نیست؟

در واقع تمایل کارول برای حفظ روال عادی زندگی خودش باعث می‌شود که ما او را بیشتر دوست داشته باشیم. انگار او تنها کسی است که زندگیش را واقعا خودش انتخاب کرده است و بنابراین نیازی نمی‌بیند که در فرصت باقی مانده از آن فرار کند.

کارول چگونه با پایان رو به رو خواهد شد؟ آیا او تسلیم گرایش عمومی خواهد شد یا می‌تواند راهی پیدا کند برای اینکه به روال عادی زندگی خودش ادامه دهد؟ این سوال‌ها به همراه طنز عمیق و تکان‌دهندۀ سریال، همان چیزی است که تماشای آن را به یک تجربۀ لذت‌بخش و گیرا تبدیل می‌کند.

۲۲۰۵۷

source

توسط chaarcharkh.ir