گسترش سریع سامانههای هوش مصنوعی (AI) آموزشدیده به زبان سواحلی، زبانی مشترک برای بیش از ۱۰۰ میلیون نفر، نهتنها نقطه عطف در حوزه زبان شناسی، بلکه نشانهای از نبردی عمیق بر سر نفوذ در شرق آفریقا است.
به گزارش تجارت نیوز، در حالی که شرق آفریقا شاهد بیداری دیجیتال است، گسل ژئوپولیتیکی جدیدی در حال شکلگیری است؛ گسلی که نه به واسطه بندرها یا خطوط لوله، بلکه به دلیل مدلهای زبانی تعریف شده است. گسترش سریع سامانههای هوش مصنوعی (AI) آموزشدیده به زبان سواحلی، زبانی مشترک برای بیش از ۱۰۰ میلیون نفر، نهتنها نقطه عطف در حوزه زبان شناسی، بلکه نشانهای از نبردی عمیق بر سر نفوذ در شرق آفریقا است. زیرا وعدههایی درباره گسترش دامنه نفوذ دیجیتال، رقابت راهبردی میان قدرتهای بزرگ فناوری جهان را رقم زده؛ قدرتهایی که هرکدام در تلاشند الگوریتمهایی را شکل دهند و از همین رو دانش، تجارت و حکمرانی در آفریقای سواحلی زبان را واسطهگری میکنند.
مرز زبانی در هوش مصنوعی
سواحلی از معدود زبانهای آفریقایی است که توجه شرکتهای بزرگ فناوری را عمدتا به دلیل گستردگی جغرافیاییاش در کنیا، تانزانیا، اوگاندا، رواندا و بخشهایی از جمهوری دموکراتیک کنگو و موزامبیک به خود جلب کرده است. اما تا همین اواخر، بیشتر مدلهای زبانی بزرگ از پشتیبانی معنادار زبان سواحلی و سایر زبانهای آفریقایی عاجز بودند و به این ترتیب آنچه پژوهشگران «نواستعمار دیجیتال» نامیدهاند را تداوم بخشیدند؛ وضعیتی که در آن کاربران آفریقایی صرفا مصرفکننده فناوریهای خارجی میمانند و بر قوانین حاکم بر زندگی دیجیتال خود تاثیرگذار نخواهند بود.
این روند اما در حال تغییر است. مدل زبانی جدید گوگل، PaLM 2، با آموزش روی بیش از ۱۰۰ زبان از جمله سواحلی، بر درک چندزبانه تمرکز کرده است. متا هم در مدلهای متنباز برای زبانهای آفریقایی سرمایهگذاری کرده و هوآوی و علیبابا نیز در سکوت در حال توسعه رابطهای هوش مصنوعی سازگار با سواحلی در چارچوب «جاده ابریشم دیجیتال» چین هستند.
اما این تلاشها صرفا به پشتیبانی زبانی محدود نیستند، بلکه بر نفوذ تاکید دارند. رقابت برای ساخت هوش مصنوعی مسلط به زبان سواحلی به سرعت به نمایندهای برای رقابت ژئوپولیتیکی عمیقتر بر سر آینده دیجیتال شرق آفریقا تبدیل میشود.
همانطور که ایام لوئیس-جونگ از موزیلا به ژئوپلتیکال مانیتور گفت: «انگلومحوری اینترنت، شکلی دیگر از استعمار است.» این انتقاد بر ضرورت فوری توسعه مدلهای زبانی بازتابدهنده تنوع زبانی آفریقا تأکید دارد؛ نه فقط از منظر عدالت، بلکه برای حاکمیت معرفتی.
ردپای شرکتهای بزرگ فناوری
با نهادینهشدن هوش مصنوعی در خدمات دولتی، بانکداری، آموزش و بهداشت، کسانی که توسعه آن را در اختیار دارند، قدرتی نامتناسب به دست میآورند.
به گزارش بروکینگز، فناوریهای نوظهور در آفریقا میتوانند تا سال ۲۰۳۰ تولید ناخالص داخلی را تا ۱.۵ تریلیون دلار افزایش دهند و در این مسیر هوش مصنوعی نقشی حیاتی دارد. اما تحقق این وعده اقتصادی منوط است به این که چه کسانی استانداردهای اخلاقی، نظارتی و فنی را تعیین میکنند.
سامانههای هوش مصنوعی که در شرق آفریقا عرضه میشوند، بیطرف نیستند. به گفته تیمنیت گبرو، مدلهای بزرگی که توسط شرکتهای آمریکایی یا چینی ساخته میشوند، اغلب فرضیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خالقانشان را بازتولید میکنند. بنابراین از شیوههای جمعآوری داده گرفته تا سیاستهای تعدیل محتوا، این مدلها ممکن است بهطور ناخواسته (یا عمدی) معرفتشناسیها و ارزشهای محلی را به حاشیه برانند.
افزون بر این، داده همان زیرساخت اس و جمعیت سواحلیزبان بهسرعت به منبعی ارزشمند از داده تبدیل میشوند. نفوذ تلفن همراه در کنیا بالای ۹۰ درصد است و استفاده از اینترنت در سراسر منطقه سالانه رو به افزایش. به قول فیلالی مدینگی «داده قدرت است و قدرت باید بومی شود.»
از همین رو استعمارِ دیجیتال شکل جدیدی از استخراج است و بدون کنترل محلی بر جریانها و پردازش دادهها، وعده شمول هوش مصنوعی میتواند شکل تازهای از وابستگی را رقم بزند.
حاکمیت دیجیتال چین
عدم تقارن در رویکرد چین آشکارتر از هر جای دیگر است. شرکتهای دولتی چین مدلی از هوش مصنوعی را صادر میکنند که بر اصل «حاکمیت سایبری» بنا شده؛ اصلی که زیرساخت دیجیتال را با امنیت نظام حاکم همراستا میکند. در تانزانیا و اتیوپی، هوآوی سامانههای نظارتی گستردهای در قالب پروژههای «شهر هوشمند» ایجاد کرده است. این تحولات بازتابدهنده راهبرد گستردهتر چین برای صدور مدل حکمرانی فناورانه اقتدارگرا در چارچوب جاده ابریشم دیجیتال است.
به گزارش African Human Rights Law Journal، این مدل اکنون در سراسر قاره بازتولید میشود و تهدیدی علیه آزادی بیان و حقوق مدنی به شمار میآید. در شرق آفریقا، جایی که نهادهای دموکراتیک شکنندهاند، این خطر شدیدتر است. در همین راستا هوش مصنوعی سواحلی زبان میتواند برای پایش مخالفان، فیلتر اطلاعات و دستکاری نتایج انتخاباتی به کار گرفته شود.
مانور اروپا در قاره سبز
در مقابل، اتحادیه اروپا تلاش میکند خود را بهعنوان قدرتی هنجاری در مقررات هوش مصنوعی برجسته کند. قانون AI اتحادیه اروپا، کاربردهای هوش مصنوعی را بر اساس سطح ریسک دستهبندی کرده و شفافیت، پاسخگویی و عدم تبعیض را الزامی میداند؛ اصولی که برای بسیاری از گروههای جامعه مدنی آفریقا جذابیت دارد.
با این حال، اتحادیه اروپا فاقد قدرت فناوری و سرمایهگذاری لازم در زیرساخت است تا با چین یا آمریکا در آفریقا رقابت کند. به گفته درمی آتاندا، مدیرعامل شرکت خدمات پرداخت رمیتا، آفریقا باید تاریکی دیجیتال را کنار بزند؛ این استعاره بر نیاز فوری به توسعه زیرساختهای دیجیتال بهعنوان پیششرط رشد اقتصادی و نوآوری دراین قاره تأکید دارد.
با این حال، مشارکتهایی در حال شکلگیری است. یونسکو در چارچوب سازمان ملل نخستین نظرسنجی ارزیابی نیازهای هوش مصنوعی در آفریقا را راهاندازی و شکافهای زبانی، کمبودهای نظارتی و فرصتهای همکاری جنوب-جنوب را شناسایی کرده است. این تلاشها میتواند سنگ بنای اکوسیستمهای هوش مصنوعی فراگیرتر باشد، هرچند هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارند.
نوآوری بومی یا وابستگی الگوریتمی؟
مسئله فقط نمادین نیست. به گفته موسسه پورتولانز، پذیرش سامانههای هوش مصنوعی خارجی در جنوب جهانی میتواند وابستگی دیجیتال را عمیقتر کند. بدون سرمایهگذاری در توان محاسباتی محلی، مجموعههای داده و نهادهای پژوهشی، کشورهای شرق آفریقا ممکن است برای همیشه در حاشیه الگوریتمی در قالب مصرفکنندگان منطق خارجی در سامانههایی جعبه سیاه باقی بمانند.
ابتکاراتی مانند Deep Learning Indaba کورسوی مقاومتها در آفریقا را نشان میدهد؛ مقاومتهایی به رهبری پژوهشگران آفریقایی که از دانش محلی حمایت میکند.
تلاشهای دیگر چون Masakhane نشان میدهند که استعداد بومی کم نیست – بلکه منابعی که در اختیار شرکت های محلی قرار می گیرد اندک است. از همین رو چنین ابتکاراتی با چالشهای مستمر روبهرو هستند: زیرساخت محدود، کمبود دسترسی به رایانه و وابستگی به کمکهای خارجی که اغلب اولویتهای پژوهشی را تعیین میکنند.
بدون راهبردهای سرمایهگذاری حاکمیتی – مانند آنچه در وزارت نوآوری یا کارگروه سیاست هوش مصنوعی فعال در غنا در حال بررسی است – کشورهای آفریقایی خطر بازتولید همان وابستگیهایی را دارند که بهدنبال رهایی از آن هستند. به گفته لورنا اوموندی فعال در Google Research Africa در اجلاس ۲۰۲۵ قدرت نرم آفریقا: «وقتی داده زبانی را از اکوسیستم خریداری میکنیم، با دانشگاههای محلی، استارتآپهای محلی و دولتهای محلی شریک میشویم.» به باور او هوش مصنوعی باید مشکلاتی را حل کند که برای کاربران آفریقایی بیشترین اهمیت را دارد.
این گفته نشانهای از افزایش آگاهی شرکتهای جهانی نسبت به لزوم درونیکردن دیدگاههای محلی است – هرچند این تلاشها هنوز استثنا هستند، نه قاعده – واقعیتی که بر ضرورت انتقال قدرت به اکوسیستمهای هوش مصنوعی بومی آفریقایی تاکید میکند.
پیامدهای راهبردی
پیامدهای ژئوپولیتیکی هوض مصنوعی سواحلی زبان متعددند: نخست، هر کس مدل سواحلی غالب را بسازد، نهتنها ابزارهای تشخیص گفتار و ترجمه، بلکه نحوه دسترسی شرقآفریقاییها به دانش، تجارت و تعامل با دولت را شکل خواهد داد.
دوم، کنترل این سامانهها امکان نفوذ پنهان – از شکلدهی روایتها تا نظارت – را بدون نیاز به نیرو یا پایگاه نظامی فراهم میکند. بهگفته فیلیپ تیگو از کنیا: «اگر آفریقا آینده هوش مصنوعی خود را تعریف نکند، دیگران این کار را خواهند کرد و همین حالا در حال تعریف کردن آن برای ما هستند.»
در این چشمانداز، نبرد بر سر هوش مصنوعی سواحلی زبان چیزی فراتر از فناوری است؛ نبردی برای خودتعیینی در عصر دیجیتال. بهطور خلاصه، رقابت برای سلطه بر هوش مصنوعی سواحلی زبان بازتابی از تحولات بزرگتر قدرت دیجیتال است.
همانطور که در دورانهای استعماری پیشین، زبان ابزاری برای کنترل بود، این بار این کنترل از طریق شبکههای عصبی، دریاچههای داده و الگوریتمهای یادگیری ماشین اعمال میشود.
شرق آفریقا در نقطه عطفی تاریخی قرار دارد؛ تصمیمات امروز تعیین خواهد کرد که منطقه به حاکمیت واقعی دیجیتال دست مییابد یا وابستگی فناورانهاش عمیقتر میشود. این امر فقط به قانون گذاری ارائهدهندگان خارجی هوش مصنوعی محدود نمیشود؛ بلکه نیازمند سرمایهگذاری در بنیانهای فنی و نهادی برای ساخت سامانههای بومی – به دست آفریقاییها و برای آفریقاییها – است.
دولتهایی مانند وزارت ارتباطات کنیا که بومیسازی هوش مصنوعی را در نقشه راه اقتصاد دیجیتال خود ترویج میکنند، باید شفافیت در تامین هوش مصنوعی، پشتیبانی از زبان سواحلی و دیگر زبانهای محلی و ایجاد زیرساختهای داده باز را که در خدمت منافع عمومی و نه خصوصی باشند را مطالبه کنند.
هوش مصنوعی سواحلیزبان نباید به مرز بعدی امپراتوریهای مصنوعی تبدیل شود. در غیر این صورت، ابزارهایی که قرار بود توانمندکننده باشند، میتوانند به اهرمهایی برای نظارت، سانسور و کنترل تبدیل شوند. اما اگر با عاملیت محلی بازطراحی شوند، این سامانهها قادرند ظرفی برای بیان فرهنگی و پایداری دموکراتیک شوند. در نهایت، مساله فقط این نیست که چه کسی کد مینویسد بلکه این است که این کد بازتابدهنده واقعیتهای چه کسانی است.
source